ترمای جدید از چند وقت دیگه شروع میشه,
بچه هایی که دانشجو ان در جریانن ,که بزرگترین مشکلی که نمیذاره معدل بالا بگیرن فقط یه چیزه : کالیبر بالا.!!
یادمه اولای ترم یک که بودم پشت سر هم کلاسارو دودر میکردیم.
ذهنم به قدر کافی درگیر مسائل خودم بود,که هر جوری شده بود بهونشون میکردم و یکی یکی کلاسها سمبل میشد!
میگن دوستای درس خون تو دانشگاه پیدا کنین که کمکتون کنن
متاسفانه تو این یکی هم شانسی نداشتم! با دو سه تا آشنا شدم , همشون ترم بوقی بودن ولی با عزت همدیگرو مهندس صدا میکردن!!
ولی متاسفانه از شانس بد من ,تو درس خوندن اندازه یه جوجه نمیفهمیدن!
جدی میگم.
گاو پیششون پروفسور بود!
بهشون میگفتم:انگیزتون چیه؟
میگفتن:کلاس توش کردن!
بعد بهشون میگفتم:خُب --خُلا نیاین دانشگاه.این چه کاریه !!
بعد میگفتن:نه.تو نمیفهمی چه لذتی داره دورِهمی کلاس نرفتن و به طرز واقعا خنده داری تایید میکردن و میخندیدن!!!
خوش بودن و فارغ
خلاصه 2-3 هفته ای باهاشون بودم , و به روششون کلاس میرفتم ,خوش میگذشت !
ولی دیدم نه!مسجد جا ---ن نیست! به خودم گفتم:نه داش کیوان , اینجوری پیش بری هنوز میانترم نشده باید دستمال بدست پیش اُستادا باشی که حذفت نکنن!!!
فهمیدم از همون اول اشتبا میکردم!این دوستای جدید فقط بدرد انتراک و سلف دانشگاه میخورن نه درس و کلاس!!!!!
--چند روز پیش که نتیجه هامو دیدم,دیدم تر زدم!یاد اولای ترم یک افتادم... گفتم پستش کنم تا شما ترم بعد مثل من موقع دیدن کارنامه ,چشاتون عین وزغ نزنه بیرون!
بچه هایی که دانشجو ان در جریانن ,که بزرگترین مشکلی که نمیذاره معدل بالا بگیرن فقط یه چیزه : کالیبر بالا.!!
یادمه اولای ترم یک که بودم پشت سر هم کلاسارو دودر میکردیم.
ذهنم به قدر کافی درگیر مسائل خودم بود,که هر جوری شده بود بهونشون میکردم و یکی یکی کلاسها سمبل میشد!
میگن دوستای درس خون تو دانشگاه پیدا کنین که کمکتون کنن
متاسفانه تو این یکی هم شانسی نداشتم! با دو سه تا آشنا شدم , همشون ترم بوقی بودن ولی با عزت همدیگرو مهندس صدا میکردن!!
ولی متاسفانه از شانس بد من ,تو درس خوندن اندازه یه جوجه نمیفهمیدن!
جدی میگم.
گاو پیششون پروفسور بود!
بهشون میگفتم:انگیزتون چیه؟
میگفتن:کلاس توش کردن!
بعد بهشون میگفتم:خُب --خُلا نیاین دانشگاه.این چه کاریه !!
بعد میگفتن:نه.تو نمیفهمی چه لذتی داره دورِهمی کلاس نرفتن و به طرز واقعا خنده داری تایید میکردن و میخندیدن!!!
خوش بودن و فارغ
خلاصه 2-3 هفته ای باهاشون بودم , و به روششون کلاس میرفتم ,خوش میگذشت !
ولی دیدم نه!مسجد جا ---ن نیست! به خودم گفتم:نه داش کیوان , اینجوری پیش بری هنوز میانترم نشده باید دستمال بدست پیش اُستادا باشی که حذفت نکنن!!!
فهمیدم از همون اول اشتبا میکردم!این دوستای جدید فقط بدرد انتراک و سلف دانشگاه میخورن نه درس و کلاس!!!!!
--چند روز پیش که نتیجه هامو دیدم,دیدم تر زدم!یاد اولای ترم یک افتادم... گفتم پستش کنم تا شما ترم بعد مثل من موقع دیدن کارنامه ,چشاتون عین وزغ نزنه بیرون!